در دنیای پرتلاطم و پیچیده ی امروز مدیران اگر میخواهند بزرگ باشند و موفق، باید از مهارتها و آگاهیهای لازم در ارتباط با نحوه مدیریت کارکنان و چگونگی رویارویی با چالشها و موانع و بحران ها برخوردار باشند و این موضوع برای آنها حیاتی است.
یکی از مدیران موفق ایرانی دکتر میثم شکری ساز ست.
کسی که در همین سنین جوانی توانسته مجموعه های بزرگ و اثربخشی را بنیان گذاری کند و برای صدها نفر کارآفرینی کند.
حتما بخشی از رزومه و فعالیت های ایشان را در انتهای این مقاله کوتاه که به قلم خود دکتر شکری ساز نگاشته شده است را می خوانید.
در مقاله پیش رو ایشان چند راهکار از تجربیات و دانسته های خودشان در اختیار شما گذاشته تا احتمال موفقیتتان را بالاتر ببرید.
این شما و این هفت ویژگی مدیران بزرگ و اثربخش:
ویژگی اول: به رهبر بیشتر شبیه هستند تا مدیر!
سالها است که بر تفاوتهای بین مدیر و رهبر تاکید بسیار میشود و اغلب کارشناسان و صاحب نظران بر این اعتقادند که مدیران عمدتا افردی دیکتاتور و صرفا دستوردهنده هستند، درحالیکه رهبران سازمانی اهل تعامل و تصویرسازی مثبت در مورد آینده سازمان هستند.
به همین دلیل هم هست که هر مدیری برای پیشرفت و حرکت به جلو باید حتما یک رهبر باشد، چرا که احترام کارکنان به یک رهبر یک احترام واقعی و از صمیم دل است، درحالیکه احترام به مدیران از سلسله مراتب سازمانی سرچشمه میگیرد.
ویژگی دوم: به خرد جمعی اعتقاد واقعی دارند!
متاسفانه بسیاری از مدیران امروز فقط شعار توجه به خرد جمعی و تصمیمگیری تعاملی را سر میدهند و در عمل ترجیح میدهند به تنهایی فکر کنند و تصمیم بگیرند.
با این وجود، پیچیدگیهای گسترده دنیای کنونی و آینده، مدیران را وادار خواهد کرد بهطور عملی خردجمعی را مورد توجه قرار دهند و تصمیماتی بگیرند که حاصل نظرخواهی و مشارکت دادن عملی کارکنان خواهد بود.
ویژگی سوم: نسبت به وقایع، بازخورد و واکنش واقعی نشان میدهند
هر مدیر باتجربهای به وضوح میداند که برگزاری جلسات سالانه یا حتی فصلی ارزیابی عملکرد و هماندیشی با کارکنان فایده چندانی ندارد و به جای آن باید به نشان دادن واکنشها و بازخوردهای متناوب و موردی در قبال موقعیتهای مختلف پرداخت.
نه تنها اکنون بلکه در آینده هم با توجه به ماهیت متغیر و پویای کار، نیاز به بازخوردهای سریعتر و واقعیتر بیش از گذشته احساس میشود و جلسات طولانی و چندساعته بررسی عملکرد و بحث و نظر با شرکت تمام کارکنان دیگر به اصطلاح بساطش جمع خواهد شد…
ویژگی چهارم: گوش کردن به بازخوردها و نظرات
بسیاری از مدیران به شنیدن ایدهها، نظرات و بازخوردهای سازنده دیگران در مورد نحوه مدیریتشان تمایلی ندارند. در چنین شرایطی، محیط کاری تبدیل به یک سیستم خودخواهانه می شود. در طرف مقابل، مدیری که حرفهای دیگران را به خوبی میشنود، خود را در نظر دیگران به عنوان شخصی روشنفکر و قابل اتکا معرفی خواهد کرد. اینگونه مدیران، نیازهای افراد را به صورت مناسبی برطرف میکنند. آنها برای شفافسازی مسائل از دیگران سؤال میپرسند و برای درک بهتر شرایط، به پاسخها و نظرات آنها گوش میدهند. تمرکز این مدیران نه بر روی تکرار مسائل قدیمی بلکه بر روی آینده است. چنین رویکردی، منجر به ایجاد سریع اعتماد بین مدیر و زیردستانش میشود…
ویژگی پنجم: خود را با کارکنانشان مطابقت میدهند نه آنها را با خود
اغلب صاحبنظران و استادان دنیای مدیریت بر این اعتقادند که کارکنان، محیط کار و نحوه کار کردن به سرعت در حال تغییر و تحول است و نمیتوان با روشها و رویکردهای سنتی و پیشین کارها را انجام داد. از سوی دیگر همه میدانیم که عامل اصلی پیشبرد اهداف و آرمانهای یک سازمان کارکنان آن هستند و بهتر آن است که به جای تلاش بیهوده برای تغییر دادن اجباری کارکنان در جهت تغییر نگرشها و فرهنگ سازمانی گام برداشت؛ به نحوی که این خود مدیران سازمان باشند که خود را با توجه به ویژگیها و تمایلات کارکنان تطبیق دهند، نه اینکه آنها را وادار سازند مطابق میل مدیران رفتار و کار کنند.
ویژگی ششم: راحت دل به دریا می زنند…
همه میدانند که مسیر پیشرفت و نوآوری از خطرات و چالشها و بحران های متعددی میگذرد و اغلب پیروزیهای بزرگ مدیران و رهبران بزرگ دنیا در سایه خطر کردن و دل به دریا زدن میسر شده است.
با توجه به پیچیدگی و رقابتیتر بودن دنیای کنونی و همچنین در آینده، کلیدی ترین موضوع موفقیت و پیشرفت در خطر کردن و اجتناب از محافظهکاری و عافیتطلبی نهفته است. در این مسیر زیر سوال بردن روشهای مرسوم کنونی و امتحان کردن راههای ناشناخته میتواند از مدیران سازمانها، رهبران بزرگ و کارکشته بسازد.
ویژگی هفتم: خودشان در خط مقدم هستند!
هنر رهبران بزرگ این است که همیشه پیشرو بوده و پیشاپیش افراد خود حرکت میکنند و با رفع موانع موجود، راه را برای آنها باز میکنند، درحالیکه مدیران معمولا به افرادشان دستور میدهند به پیش بروند و راه را برای آنها باز کنند. برای همین هم هست که فرامین صادر شده از سوی مدیرانی که رهبری هم میکنند از سوی کارکنان قابل پذیرشتر بوده و بهتر اجرا میشوند.
دکتر میثم شکری ساز چطور تبدیل به یک رهبر کسب و کار بزرگ شد؟
بسیاری از افراد فکر می کنند رهبران بزرگ و مدیران موفق حتما یا خانواده ای ثروتمند داشته اند یا از رانت استفاده کرده یا روابط پشت پرده ای برای موفقیت داشته اند.
دکتر شکری ساز اما از هیچکدام از فاکتورهایی که گفتیم برای موفقیت استفاده نکرده است.
ایشان رمز موفقیت خودش را در درجه اول باور به توانمندی ها و موفقیت و همچنین داشتن اعتماد به نفس بالا می داند و در درجه های بعدی هم تلاش و کوشش مسمتر و ناامید نشدن و برنامه ریزی و هدف گذاری پیشرفته!
دکتر شکری ساز همچنین طی نشست ها و وبینارهای مختلف تلاش می کند یکی از رسالت های خودش که همان تربیت نسل تازه ای از مدیران و افراد موفق و اثرگذار را جامه عمل بپوشاند.
امید است شما دوستان و همراهان عزیز و مدیران موفق آینده هم با هدف گذاری دقیق و تلاش فراوان و خستگی ناپذیر به اهداف بزرگتان برسید و تاثیری مفید و مثبت در آینده این کشور بگذارید…