میثم شکری ساز از توهم باهوشی می گوید - وبسایت رسمی دکتر میثم شکری ساز

اگر احساس می کنید که باهوش هستید و از همه چیز خبر دارید، به شما پیشنهاد می کنیم که کتاب “توهم باهوشی” اثر دیوید مکرینی با ترجمه میثم شکری ساز را مطالعه کنید. مکرینی در این کتاب فوق العاده به شما ثابت می کند که آن قدر ها هم که فکر می کنید، باهوش نیستید و فقط توهم آن را دارید!
او که در مسیر زندگیش با پستی ها و بلندی های زیادی مواجه بوده است امروز توانسته بعد از گذراندن دورانی سخت، به عنوان یک مدیر برتر و نویسنده حرفه ای در جهان شناخته شود. اما ما در این مطلب قصد داریم علاوه بر مرور مهمترین بخش های این کتاب، درباره مترجم این اثر نیز صحبت کنیم؛ دکتر میثم شکری ساز.

آشنایی با مترجم کتاب توهم باهوشی

بسیاری از روانشناسان کتاب توهم باهوشی را یک اثر حرفه ای در حوزه ی خود می دانند، آن ها معتقدند که این کتاب به خوبی توانسته توجه بسیاری را به خود جلب کند.
افراد زیادی با یک بار خواندن کتاب به آن علاقه مند شده و حداقل دو یا سه بار دیگر نیز ترغیب می شوند که آن را مطالعه کنند، زیرا دیوید مکرینی به خوبی به زوایای پنهان ناخودآگاه ما نفوذ کرده و از آن می گوید.
اما به همین دلیل ترجمه این کتاب هم یک کار بسیار ارزشمند بوده و وظیفه خطیر ترجمه چنین کتاب پرباری را دکتر میثم شکری ساز بر عهده گرفته است. میثم شکری ساز فارغ التحصیل دکتری کارآفرینی، کارشناسی ارشد MBA از دانشگاه اشتنبایس برلین آلمان و کارشناسی مهندسی صنایع می باشد.
وی یکی از برجسته ترین مشاوران کشور در حوزه های مدیریت، ارتباطات، بازاریابی و منابع انسانی و مدیرعامل هولدینگ بزرگ پارس پندار نهاد نیز می باشد. همچنین در کارنامه او، تالیف و ترجمه ده ها کتاب نیز دیده می شود.
میثم شکری ساز مترجم این اثر ادعا می کند که مانند همه انسان ها در طول زندگی خود رفتار های احمقانه زیادی داشته است! رفتارهایی که وقتی امروز به آن ها فکر می کند گاه خنده اش می گیرد و گاه افسوس می خورد.
مسلما شما هم از این رفتار ها داشته اید، خجالت نکشید، این موضوع کاملا طبیعی است و این دقیقا همان چیزی است که در کتاب توهم باهوشی بیشتر درباره آن می آموزید و خواهید دید که ما انسان ها آنقدر ها هم که ادعا می کنیم و خودمان را اشرف مخلوقات می نامیم، باهوش نیستیم و در بسیاری موارد خیلی احمقانه رفتار می کنیم.
ما با قرار گرفتن در شرایط خاص، به خصوص شرایط احساسی، ممکن است به بدترین شکل ممکن تصمیم گیری کنیم و با تصمیمات اشتباه مان، یک عمر زندگی مان را تباه کنیم.
در کتاب توهم باهوشی دلیل تمام این رفتارها بررسی شده است و البته یک سری راه کارهایی نیز برای رهایی از این توهم ارائه شده که می تواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد.
مطمئن باشید، با خواندن این کتاب می توانید پاسخ بسیاری از سوالات خود را بگیرید و همانطور که مترجم کتاب میثم شکری ساز، توصیه اکید به خواندن این کتاب کرده است، ما نیز به شما توصیه می کنیم، خواندن این کتاب را هرچه زودتر شروع کنید. اما برای آشنایی بیشتر شما با این کتاب به معرفی سه بخش از آن می پردازیم.

تمام باورهای ما درست نیست

همه ما انسان ها بدون این که حتی گاهی خودمان بفهمیم، نسبت به موضوعات و مسائلی مطمئن هستیم و باورهایی داریم، درحالی که نمی دانیم این ها همه زاییده ی فکر و باور غلط ما می باشند. اما نگران نباشید، با خواندن این کتاب می توانید با تمام باورهای غلطی که تا امروز داشتید، آشنا شوید و آن ها را کنار بگذارید و یا به تغییر آن ها بپردازید.
کتاب توهم باهوشی به کشف ها و طرز فکرهای منطقی غلطی اشاره می کند که بی بروبرگرد همه ما آن ها را داشته و داریم. بهتر است بدانید که تمام آن ها بخشی از ذهن ما هستند که تنها در شرایط ایده آل به ما کمک می کنند، اما زندگی همیشه ایده آل پیش نمی رود.
همان طور که گفتیم، انسان ها ذاتا توهم باهوشی دارند اما گاها این توهم ما را به دردسر می اندازد و باعث می شود که واقعیت ها را نبینیم. در حقیقت این تصمیم گیری های سریع، کشفیات و باورهای غلط هستند که منجر به گمراهی ما در مواجهه با واقعیت می شوند.

نظرات شما حاصل اعتقادات شما هستند

از دیگر باورهای اشتباهی که در کتاب توهم باهوشی به آن اشاره می شود این است که تمام نظرات ما براساس سال ها بررسی و منطق است. در حالی که تمام نظرات مان تنها نتیجه سال ها تمرکز بر روی اطلاعاتی بوده که تایید کننده اعتقادات ماست. در حقیقت ما انسان ها تمام اطلاعاتی که مفاهیم از پیش پذیرفته مان را نقض می کند، نادیده می گیریم.
احتمالا برای شما هم اتفاق افتاده که فیلم قدیمی را دیدید و پس از آن به هرجا سر می زنید، از شبکه های اجتماعی گرفته تا مجلات و تلوزیون، می بینید که درباره آن فیلم بازیگرانش می گویند. یک آن به خودتان می آیید و می گویید “چقدر جالب، یعنی تمام این اتفاق ها چیزی را می خواهند به من بگویند؟!؟”
درحالی که تمام این ها زاییده فکر و باور خودتان است. همه انسان ها فکر می کنند که به دنبال اطلاعات و اخبار جدید هستند و آن را می خواهند، در واقعیت چیزی که به دنبالش هستند همان اطلاعات و موارد قدیمی است. این طور فکر می کنند که گفتن چیزی که از قبل می دانند، درست است!

شما عالِمی هستید که تمام چیزهایی که الان فهمیدید را می دانستید!

یکی دیگر از بخش های جذاب این کتاب به ما یادآوری می کند که همیشه به چیزهایی که اخیرا یادگرفته ایم نگاه کرده و این حس را داریم که از قبل آن را می دانستیم و باور داشتیم.
“حس ششم می گفت”، “می دونستم اینجوری می شه”، “من میدونستم که می بازن”.
همه این ها جملاتی هستند که قطعا هزاران بار در طول زندگی مان از آن ها استفاده کردیم. اما همیشه هم همه این طور فکر نمی کنیم، بلکه این باور غلط را داریم که پس از یادگیری چیزهای جدید، این حس به سراغ مان می آید که پیش از آن چقدر نادان بوده و اشتباه می کردیم.
همه ی انسان ها به طور ذاتی پس از آن که نسبت به یک موضوع جدید اطلاعاتی کسب می کنند و آن را می آموزند، آرزو می کنند که ای کاش آن را از قبل می دانستند، به همین دلیل هم این طور درنظر می گیرید که آن را می دانستید و به این روند ادامه می دهید. شما هم بدون شک چنین باوری را در ذهن تان دارید اما دیگر وقت آن رسیده که با واقعیت ها روبرو شوید.