داستان موسس هوندا با میثم شکری ساز - وبسایت رسمی دکتر میثم شکری ساز

959 بازدید

داستان موسس هوندا با میثم شکری ساز

زندگی سوئیچیرو هوندا، پر از درس های توسعه فردی و موفقیت برای افرادی است که در زندگی ناملایمات زیادی را تجربه کرده اند. مسیر موفقیت مسیر هموار و قابل پیش بینی نیست. دقیقا موفقیت از جایی جوانه میزند که شما تلاش میکنید مسیر را با همه سختی ها ادامه دهید. این موضوع را به روشنی در زندگی آقای هوندا متوجه خواهید شد. از سوی دیگر نباید اجازه داد نظرات افراد مسیر طراحی شده ای که در ذهن دارید را با چالش همراه سازد. باید به قدرت ذهن و خلاقیت خود ایمان داشته باشیم. این تکیه¬گاه از تجربه¬گرایی و عملگرایی ما نشات می¬گیرد. زمانی که یک فرضیه بر اساس تجربیات ما شکل می¬گیرد نباید با نظرات غیرکارشناسی تحت الشعاع قرار بگیرد. همه این موارد درس هایی است که زندگی آقای هوندا به ما می-آموزد. در ادامه نگاهی اجمالی به زندگی سوئیچیرو هوندا، موسس شرکت خودروسازی و موتورسازی هوندا خواهیم داشت.

کودکی و خانواده آقای هوندا

سوئیچیرو هوندا، موسس شرکت موتورسازی و خودروسازی هوندا در روز ۱۷ نوامبر سال ۱۹۰۶ در منطقه روستایی شیزوکا واقع در حومه شهر هاماماتسو در کشور ژاپن به دنیا آمد. مادرش یک بافنده بود و در این کار تا جایی پیش‌رفت که کارگاه بافندگی خود را به راه انداخت و در آن طرح‌های خاص و پیچیده‌ای می‌بافت. پدرش گیهی یک آهنگر بود که به شغل تعمیرات دوچرخه مشغول شد. در آن سال‌ها استفاده از دوچرخه در شهرهای بزرگ به شدت پرطرفدار بود. پدر سوئیچیرو هوندا، در توکیو دوچرخه‌های شکسته را به قیمتی بسیار ناچیز می‌‌خرید و پس از تعمیر، آنها را به توریست‌ها می‌فروخت. رگه های عمل گرایی و خلاقیت در وجود آقای هوندا مدیون پدر و مادری بود که هر دو شاغل بودند و کاری غیرروتین و مبتنی بر خلاقیت را انتخاب کرده بودند. این موضوع شرایط را برای پرورش هوندا مساعد کرده بود.

هوندا با میثم شکری ساز

مینیمالیسم در ورود به بازار کار

نکته دیگری که در زندگی آقای هوندا نقطه عطف مهمی محسوب می شد مینیمالیسم و صرفا حرکت در جهت علایق بود. او در سال 1922 و پس از پایان کلاس هشتم اولین تلاش خود برای ورود به بازار کار را آموخت. سوئیچیرو یک آگهی استخدام در روزنامه دید. نیاز به دستیار تعمیرکار خودرو در توکیو برای تعمیرگاه «آرت شوکایی». چنین شد که او راه پایتخت را در پیش گرفت. سوئیچیرو موفق شد استخدام شود، اما به‌عنوان جوان‌ترین کارگر آن تعمیرگاه وظیفه‌اش این بود که برای کارفرمایش نظافت کند و غذا درست کند. با وجود این اما کارفرما به سوئیچیروی جوان اجازه داد تا در کارگاه دومش به او کمک کند. از لا به لای معمولی ترین اتفاقات زندگی معمولا فرصت های رشد خلق می شوند. مسیر موفقیت آقای هوندا به آرامی ولی پیوسته پیش می رفت.

ریسک پذیری و توقف ناپذیری؛راه موفقیت هوندا

موضوع ریسک پذیری و توقف ناپذیری در مسیر موفقیت نیز یک عامل کلیدی در رسیدن به نتیجه است. در حالی که هوندا در شرکت آرت شوکا درآمد بسیار خوبی داشت و این شرکت رونق فراوانی گرفته بود اما هوندا یه این حد قانع نشد.اولین تجربه های کارآفرینی وی از اینجا آغاز شد. وی تلاش کرد تا رینگ پیستون تولید کند و در این راه همه پس‌انداز خود را در آزمایشگاه تحقیقاتی صرف کرد.
اما هیچ‌یک از مدیران آرت‌شوکایی از او حمایت نکردند. سوئیچیرو در عمل در کارگاه زندگی می‌کرد تا رینگ پیستون تولید کند؛ اما این تلاش به ثمر ننشست. هوندا حتی جواهرات همسرش را نیز در این راه گرو گذاشت. بعد از مدت کوتاهی متوجه شد که با دانش فعلی نمی تواند تولیدات پایداری را ایجاد کند. لذا رویکردش نسبت به تحصیلات را تغییر داد و به شکلی هدفگرا تصمیم گرفته بود که دانش لازم را در مدرسه تکنولوژی هاماماتسو کسب کند و همه وقت اضافه خود را صرف طراحی خودروی مسابقه می‌کرد. کافی بود تا هوندا انسان منعطفی نباشد و نپذیرد که دانش کافی برای توسعه محصول خود را ندارد. شاید اگر انعطاف پذیری او کمی پایین بود داستان موفقیت او به همین جا ختم می شد.

حادثه در کمین است

حادثه برای هر کسی در کمین است. این موضوع برای آقای هوندا نیز مستثنی نبود. در سال ۱۹۳۶ هوندا در یک مسابقه سرعت در منطقه رودخانه تاما واقع در حومه شهر توکیو شرکت کرد و نزدیک بود در آن مسابقه جان خود را از دست بدهد. وی در این حادثه به شدت آسیب دید و راهی بیمارستان شد. طی دورانی که هوندا در بیمارستان بستری بود، اخبار بدی دریافت کرد. از کل ۳۰ هزار رینگ پیستون که او طی سال‌های اخیر تولید کرده بود و برای آزمایش به شرکت تویوتا فرستاده بود، فقط ۵۰ عدد برای بررسی پذیرفته شده بودند و تنها ۳ مورد از آنها تست کنترل کیفیت را با موفقیت پشت سر گذاشته بودند. علاوه بر این، هوندا به‌خاطر آنکه از شرکت در امتحانات خودداری کرده بود، از دانشگاه اخراج شد. شاید بدترین شرایط قابل تصور برای یک فرد این باشد که در یک لحظه از چند ناحیه ضربه بخورد. اما این شکست ناپذیری دلیلی شد برای اینکه وی بزرگترین شرکت خودروسازی و موتورسازی ژاپن را تاسیس و مدیریت کند.

زمانی برای استراحت و گذراندن وقت با دوستان

در فاصله جنگ بین چین و ژاپن و زمان حملات سنگین هوایی آمریکایی ها؛ هوندا تصمیم گرفت تا کسب و کار خود را به تویوتا بفروشد. بهترین زمان برای استراحت و گذراندن وقت با دوستان زمانی است که عدم قطعیت¬های محیط از راه اندازی کسب و کار ممانعت می کند. هوندا کسب و کارش را به قیمت ۴۵۰ هزار ین به شرکت تویوتا فروخت. هوندا که حالا تاجری ثروتمند بود، یک سال استراحت کرد و زمانش را با دوستانش گذراند. در سال ۱۹۴۶ اما هوندا کارخانه خودش را افتتاح کرد. زمینه فعالیت این کارخانه تولید موتور سیکلت‌های کوچک بود. با وجود رشد قابل قبول در صنعت موتورسازی، این شرکت با وجود همه ممانعت ها و هشدارها وارد بازار اتوموبیل سازی شد. خودروهای هوندا در سال های اخیر بخش قابل توجهی از بازار وسائل نقلیه را به خود اختصاص داده است.

راز و رمز موفقیت موسس هوندا

به اعتقاد شخص هوندا،که شرکتش را با تنها 3200 دلار راه‌اندازی کرده بود، بسیاری از مردم رویای موفقیت را در سر دارند ولی برای آن تلاش نمی¬کنند. تجربه دکتر میثم شکری ساز از کارآفرینان موفق تایید کننده دیدگاه آقای هوندا و سایر کارآفرینان موفق است. موفقیت تنها با تکرار شکست و تحلیل خویشتن به‌دست می‌آید. (موفقیت تنها یک درصد از کل کار شماست و بقیه غلبه بر موانع است. اگر از آنها نترسید، موفقیت خودش به سراغتان خواهد آمد.) موفقیت امروز هوندا این باور را تایید می‌کند.

برچسب‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *